تبادل
لینک هوشمند
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...
|
درباره وبلاگ  به وبلاگ حودتون خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
پرتو عشق
سلام.سعی دارم توی این وبلاگ مطالبی بزارم که خوشتون بیاد
پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 19:30 :: نويسنده : هستی خسروی
شیطان نیستم... فرشته هم نیستم... خدا هم نیستم.... فقط یک دخترم از نوع ساده اش حواگونه فکر میکنم.... به خاطر یک سیب تا کجا یاد تاوان داد؟؟؟
پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 19:23 :: نويسنده : هستی خسروی
چه قدر دلم میخواهد نامه بنویسم
کاغذ و پاکت هم هست.....
و یک عالمه حرف
کاش...کسی...جایی...
منتظرم بود
چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: 21:39 :: نويسنده : هستی خسروی
باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه...... خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟ روز های کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟؟ یادت آید روز باران؟؟؟ گردش یک روز دیرین پس چه شد دیگر کجا رفت؟ خاطرات خوب و رنگین..... چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: 21:37 :: نويسنده : هستی خسروی
با همه چیز کنار آمدم جز باور جمله ی آخر تو «چیزی بینمان نبوده....» چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : هستی خسروی
تماشایی ترین تصویر دنیا میشوی گاهی دلم میپاشد از هم بس که زیبا میشوی گاهی حضور گاه گاهت بازی خورشید با ابر است که پیدا میشوی گاهی و پنهان میشوی گاهی به ما تامیرسی کج میکنی یکباره راهت را ز ناچاریست گر هم صحبت ما میشوی گاهی دلت پاک است اما با تمام سادگی هایت به قصد عاشق آزاری معما میشوی گاهی تو را از سرخی سیب غزل هایم گریزی نیست تو هم مانند حوا زود اغوا میشوی گاهی چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: 21:31 :: نويسنده : هستی خسروی
وامانده ام که تا به کجا میتوان گریخت؟؟ از این همیشه ها که ندارند باورم حال مرا مپرس که هنجارها مرا مجبور میکنند که بگویم بهترم |
|||
 |